یه روز غروب تو کوچه ها بارون میومد
چیک چیک صدای گریه ی ناودون میومد
بارون دونه دونه از هر سو روون بود
مرغ خسته اون شب کنج آشیون بود
هنوز اون روز فراموشم نمیشه
که با دست قشنگت روی شیشه
کشیدی عکس قلبی و نوشتی
واسه امروز و فردا و همیشه
یک روز رفتی، همون روز زمستون
تنها موندم، نشستم زیر بارون
مثل خورشید که تو ابرا بمیره
رفتی تا باز دلم از قبلم بگیره
مثل خورشید که تو ابرا بمیره
رفتی تا باز دلم از غم بگیره
هنوز اون روز فراموشم نمیشه
که با دست قشنگت روی شیشه
کشیدی عکس قلبی و نوشتی
واسه امروز و فردا و همیشه
یک روز رفتی، همون روز زمستون
موندم تنها، نشستم زیر بارون
مثل خورشید که تو ابرا بمیره
رفتی تا باز دلم از قبلم بگیره
مثل خورشید که تو ابرا بمیره
رفتی تا باز دلم از غم بگیره
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0